اولین سری از اشکال ساختاری ایمپلنت های دندانی شامل میله ها و مخروط هایی برای پر کردن محل ریشه دندان کشیده شده (نگه دارنده های ریج) و در برخی موارد، ایمپلنت های داخل استخوانی تحمل کننده نیرو بودند. محدودیت در خواص مکانیکی به زودی منجر به تقویت داخلی CPC از طریق روش های مکانیکی (میله های فلزی مرکزی) یا فیزیکو شیمیایی (پوشانیدن سطح با مواد دیگر) شد. تعداد پوشش های فلزی سطوح با استفاده از شعله یا اسپری پلاسما (سایر روش ها) برای CPCها به سرعت افزایش یافت. پوشانیدن سطوح برای محدوده وسیعی از ایمپلنت های دندانی داخل استخوانی و زیر پریوستی با هدف کلی ارتقای سازگاری زیستی سطوح و دوام آن ها مورد استفاده قرار گرفت.
مزایا و معایب
مزایا:
1. ترکیب شیمیایی با خلوص بالا و مواد مشابه با اجزای سازنده بافت های بیولوژیک نرمال (کلسیم، فسفر، اکسیژن و هیدروژن)
2. ویژگی سازگاری زیستی بسیار خوب هنگام استفاده درون بافت های مختلف
3. امکان فراهم نمودن اتصالات بین CPC انتخاب شده و بافت نرم و سخت
4. حداقل رسانایی حرارتی و الکتریکی به همراه قابلیت فراهم نمودن سد فیزیکی و شیمیایی در برابر انتقال یون ها (به طور مثال یون های فلزی)
5. ضریب کشسانی که در مقایسه با سایر انواع مواد سازنده ایمپلنت های تحمل کننده بارگذاری، این مقدار به ضریب کشسانی استخوان نزدیک تر است.
6. رنگ مشابه استخوان، عاج و مینا
7. اطلاعات در حال تکامل و رو به گسترش در ارتباط با علم، روش های مربوطه و کاربردها
برخی معایب احتمالی مرتبط با انواع این مواد زیستی در زیر آمده است:
1. تنوع در خصوصیات ساختاری و شیمیایی برخی از محصولات ایمپلنتی رایج قابل دسترس
2. استحکام کششی و برشی نسبتاً کم مکانیکی تحت موقعیت بارگذاری خستگی
3. استحکام نسبتاً پایین اتصالات در برخی سطوح بینایی سوبسترا و پوشش سطحی
4. حلالیت های متغیر وابسته به محصول و قراردهی کلینیکی آن