موقعیت دراز مدت در درمان های مبتنی بر ایمپلنت نیازمند ارزیابی بیش از 50 معیار مختلف دندانپزشکی است که بسیاری از آن ها منحصر به فرد هستند.
مهارت و تجربه ی دندانپزشک و میزان و دانسیته ی استخوان موجود در نواحی بی دندانی از فاکتورهای اولیه در پیش گویی میزان موفقیت درمان هستند. از آن جایی که در گذشته میزان استخوان موجود در دهان قابل تغییر نبود، این فاکتور اولین فاکتور داخل دهانی بود که بر طرح درمان تأثیر داشت. امروزه نیازهای پروتزی و خواسته های بیمار می بایست با توجه به تعداد و موقعیت دندان های از دست رفته در درجه ی اول اهمیت قرار بگیرد و تعیین شود.
پس از طراحی پروتز مورد نظر، فاکتورهای مربوط به بیمار و دانسیته ی استخوان ارزیابی می شوند. سپس موقعیت ایمپلنت های اصلی، تعداد و اندازه ی ایمپلنت ها تعیین می شوند. پس از ارزیابی این فاکتور ها، مهم ترین عامل موجود در ناحیه ی قرارگیری ایمپلنت، میزان استخوان موجود است. Greenfield در سال 1913 اهمیت این عامل را بررسی نمود.
روند کاهش حجم استخوان پس از ازدست رفتن و تحلیل استخوان آلوئول کاملاً به اثبات رسیده است. ویژگی های استخوان پس از از دست رفتن دندان تغییر می کنند این تغییرات توسط Atwood در نواحی قدامی فک پایین مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی 6 مرحله تحلیل ریج باقیمانده در ارزیابی شکل و میزان تحلیل استخوان سودمند است. Tallgren گزارش کرد که میزان تحلیل استخوان در طول یک سال اول پس از از دست رفتن دندان 10 برابر بیشتر از میزان تحلیل در سال های بعد است. سرعت تحلیل استخوان در نواحی خلفی مندیبل 4 برابر بیشتر از نواحی قدامی آن است. در ارزیابی مندیبل مشخص شده که میزان تحلیل استخوان در زنان بیشتر بوده و طی 2 سال اول بعد از از دست رفتن دندان با سرعت بیشتری انجام می شود.
تحقیقات اخیری که در مورد پروتز کامل صورت گرفته نشان می دهد که میزان تحلیل استخوان در نواحی بی دندانی در طی 1 سال اول پس از ازدست رفتن دندان، بیشتر است. ناحیه ی قدامی ماگزیلا بسیار آهسته تر از ناحیه ی قدامی مندیبل تحلیل می رود. در هر صورت، ارتفاع اولیهی استخوان در ناحیه ی قدامی مندیبل 2 برابر ناحیه ی قدامی ماگزیلاست.