در سال 1991 یکی از شرکت هایایمپلنت ، ایمپلنتهایی با قطر ایمپلنت عریض 5 و 6 میلیمتر با پلت فرمهایی عریض با همان اندازه را به بازار معرفی کرد . این کار برای افزایش سطح تماس ایمپلنت ، در نواحی دارای ارتفاع کم که ناچار به استفاده ازایمپلنتهای کوتاهتر بودند ، صورت گرفت .
این کار همچنین احتمال رسیدن به ثبات اولیه در نواحی با کیفیت استخوانی ضعیف را بهبود بخشید . در زمان معرفی این ایمپلنتهای دارای قطر زیاد ، اجزاء پروتزی با ابعاد متناسب با آنها در دسترس نبود .
به ناچار کلینیسینها از اباتمنتهایی 4/1 میلیمتری استفاده کردند . بعد از 5 سال ، الگوی معمول تحلیل استخوان کرستال در رادیوگرافیهای این دسته ایمپلنتها دیده نشد .
Lazzara و Parter این نظریه را مطرح کردند که این اتفاق به علت انتقال محل تماس ایمپلنت با اباتمنت به طرف داخل و در نتیجه تغییر محل سلولهای التهابی و محدود کردن آنها در یک ناحیه 90 درجه که به طور مستقیم با استخوان کرستال مجاور نبود ، ایجاد میشود که در نتیجه تحلیل استخوان کرستال را کاهش میدهد. این وضعیت ، به پلت فرم سوئیچینگ نامگذاری گردید .
بنابراین، نظریۀ پلت فرم سوئیچینگ مبتنی بر استفاده از اجزاء پروتزی با قطر پلت فرم کوچکتر در مقایسه با قطر پلت فرم ایمپلنت است . بدین ترتیب اتصال پروتزی به طور افقی به طرف داخلتراز محیط پلت فرم ایمپلنت جابجا میشود و ایجاد یک زاویه یا پله بین ایمپلنت و اباتمنت میکند.
مطالعات زیادی دربارۀ اثر پلت فرم سوئیچینگ بر تحلیل استخوان اطراف ایمپلنت و تغییرات سطح استخوان مارجینال ( Marginal bone level = MBL) انجام گرفته است که در آن میزان تغییرات استخوانی و تحلیل آن در پلت فرم سوئیچینگ با platform matching مقایسه شده است.
با توجه به کوتاه مدت بودن اغلب این تحقیقات و نتایج متناقض آنها که از بیاثر بودن نوع تماس ایمپلنت – اباتمنت بر میزان تحلیل و سطح استخوان مارجینال تا مفید بودن پلت فرم سوئیچینگ در محدود کردن این تحلیل، متفاوت است، هنوز جای قضاوت دقیق را خالی میگذارد.
با این حال با توجه به اینکه به نظر میرسد پلت فرم سوئیچینگ بر تحلیل استخوان مارجینال میتواند مؤثر باشد ، میتوان در مواردی که ناحیۀ قرارگیری ایمپلنت ناحیهای حساس از نظر زیبایی و مهم از نظر حفظ بافت نرم و سخت در برابر تحلیل است ، ازاین تکنیک برای اطمینان بیشتر استفاده نمود .
موارد استفاده از پلت فرم سوئیچینگ در مواقعی است که :
مزایای پلت فرم سوئیچینگ عبارت است از:
1.سلولهای التهابی که در اطراف اتصال اباتمنت- ایمپلنت (IAJ) وجود دارند، در زاویهای که در این محل اتصال وجود دارد محدود میشوند و بنابراین از گسترش آنها به طرف نواحی آپیکالی در طول ایمپلنت که باعث تغییرات التهابی در کرست استخوان میشود جلوگیری میگردد.
2.بعد افقی پله ایجاد شده باعث ایجاد ناحیۀ اضافه میگردد که اتصال بیولوژیک میتواند در این ناحیه اتفاق بیفتد و در نتیجه باعث محدود کردن میزان ریمادلینگ فیزیولوژیک کرست استخوان که برای انطباق با فضای بیولوژیک ایجاد میشود، میگردد.
3. مدیریت بهتر فضای رستوریتیو با محافظت از استخوان کرست در هر دو بعد عمودی و افقی که به این ترتیب ساپورت پاپی بین دندانی حفظ میگردد.
4. ساپورت بهتری برای ایمپلنتهای کوتاهتر به وجود میآید.
5. تأثیر احتمالی میکروگپ (Microgap) بر تحلیل استخوان میتواند با انتقال محل تماس ایمپلنت با اباتمنت به ناحیۀ دورتر از کرست استخوان، کاهش یابد.
معایب پلت فرم سوئیچینگ:
1. نیاز به اجزائی با طراحی مشابه
2. نیاز به فضای کافی برای ایجاد emergence profile مناسب است.
بیشتر بدانید :
معایب ایمپلنت های با بدنه پهن قطور