نیروهای وارده به ایمپلنت دارای اجزای کششی، برشی و فشاری هستند. همانند اغلب مواد، استحکام فشاری مواد سازنده ایمپلنت، از استحکام برشی و کششی آن ها بیشتر است. یک فرضیه چنین بیان می کند که ایمپلنت های دندانی، نسبت به ایمپلنت های قلبی – عروقی و اسکلتی، کمتر تحت تأثیر فشار های متغیر قرار می گیرند چرا که به دلیل کوچکتر بودن ابعاد فیزیکی ایمپلنت های دندانی، باید از تعداد دوره های بارگذاری کاسته شود.
همه شکستگی های ناشی از خستگی از قوانین مکانیکی ارتباط متقابل ابعاد مواد ذکر شده با خصوصیات در آن ها، تبعیت می کنند. به علاوه، وجود عادات پارافانکشنال (شبانه و /یا روزانه) می تواند تا حد زیادی اثر مخرب بر روی دوام مواد داشته باشد چرا که خصوصیات مکانیکی مواد نظیر استحکام تسلیمی، استحکام خستگی، تغییر شکل ناشی از خزش، قابلیت مفتول شدن و شکستگی، تحت تأثیر قرار می گیرد. محدودیت مرتبط با این خصوصیات، اغلب در اثر تنوع در شکل و ظاهر سطحی در طراحی های ایمپلنت ایجاد می شود. یک مشکل و دائمی، بین استحکام مکانیکی و تغییر شکل پذیری مواد، و استخوان دریافت کننده آن هاست. یکی از راه حل ها برای نزدیک تر شدن بیشتر خصوصیات مواد مورد استفاده در ایمپلنت و بافت های سخت، استفاده از مواد پلیمری، کربنی و فلزی دارای ضریب کشسانی پایین است.
از آن جایی که استخوان می تواند ساختار خود را در پاسخ به نیروهای وارد بر آن تغییر دهد، مواد سازنده ی ایمپلنت ها و طراحی های آن ها باید به گونه ای باشند که سبب ارتقای سطح عملکرد عضلات و استخوان های فکین توسط بازسازی آن ها با ایمپلنت شود.