همان طور که در مطالب قبل در مورد تحلیل استخوان توضیحاتی داده شد، در این مطلب نیز در مورد تحلیل استخوان توضیحاتی می دهیم به این صورت که، ریج های آتروفیک بی دندانی با مشکلات آناتومیکی همراه می شوند که گاهی نتایج درمان کلاسیک دندانپزشکی را با اشکال مواجه می کنند. تعداد زیادی از این مشکلات آناتومیک را بیان می کنیم:
تحلیل استخوان ابتدا باعث کاهش عرض استخوان می شود. ریج باریک باقیمانده گاهی باعث ناراحتی می شود وقتی که بافت نرم پوشاننده زیر یک پروتز متحرک متکی بر بافت نرم تحت load قرار گیرد. آتروفی ادامه دار خلف مندیبل در نهایت باعث می شود برجستگی مایلوهایوئید و ریج های مایل داخلی با مخاط نازک، متحرک وغیر چسبنده پوشیده شود. تحلیل بخش قدامی زائده آلوئولار باقیمانده هم ادامه یافته و توبر کل های فوقانی چانه ای (که در زمان حضور دندان ها 20 میلیمتر پایین تر از کرست استخوان قرار دارند) در نهایت به فوقانی ترین بخش ریج قدامی مندیبولار تبدیل می شود.
برای جلوگیری از حرکت رو به جلوی پروتز به سمت لب پایین طی فانکشن یا صحبت کردن کار خاصی نمی توان انجام داد. این وضعیت بعداً با حرکت عمودی بخش دیستالی پروتز طی انقباض عضلات مایلوهایوئید و باکسیناتور و جهت گیری قدامی مندیبل آتروفیک در مقایسه با ماگزیلا دیگر مورد توجه قرار نمی گیرد. اگر بیمار بخواهد از پروتز یا پروتز متکی به ایمپلنت نیز استفاده کند به وجود تحلیل استخوان، کاشت ایمپلنت بیمار به زمان بیشتری نیاز دارد.
تحلیل استخوان در ماگزیلا یا مندیبل فقط به استخوان آلوئولار محدود نمی شود بلکه بخش هایی از استخوان بازال نیست ممکن است دچار تحلیل شوند به خصوص در بخش خلفی مندیبل که تحلیل شدید می تواند باعث بیشتر از 80% تحلیل استخوان شود. محتویات کانال مندیبولار و سوراخ منتال نیز در نهایت دهی سنت (عریان) شده و به عنوان بخش حمایت کننده پروتز عمل خواهند کرد. در نتیجه بروز درد شدید و پارستزی موقتی یا دائمی در نواحی که عصب مندیبولار تحت فشار قرار گرفته کاملاً متحمل خواهد بود. بدنه مندیبل حتی تحت نیروهای فشاری بسیار اندک نیز به شدت در معرض خطر شکستگی قرار می گیرد. شکستگی مندیبولار باعث تغییر جهت فک به یک سمت شده و دست یابی به ثبات و استتیک در مراحل درمان شکستگی بسیار دشوار خواهد بود.
در ماگزیلا ممکن است کل ریج قدامی و حتی خار بینی دچار تحلیل شوند که باعث ایجاد درد افزایش حرکت دنچر طی فانکشن شود. نیروهای ناشی از جویدن در صورت های کوتاه تشدید شده و سه یا چهار برابر بیشتر از صورت های بلند است. بیمارانی با صورت های کوتاه بیشتر در معرض خطر آتروفی شدید قرار دارند.
بسیاری از این شرایط مشابه در بیمارانی با بی دندانی پارسیل اتفاق می افتد که از یک پروتز متکی به بافت نرم استفاده می کنند. به علاوه دندان های پایه طبیعی که روی آن ها نگهدارنده های مستقیم وغیر مستقیم قرار داده می شود بیشتر در معرض نیروهای طرفی اضافی قرار دارند. چون این دندان ها اغلب ساپورت پریودونتالی مناسبی ندارند بسیاری از پروتزهای پارسیل طوری طراحی می شوند تا نیروی وارد بر این دندان ها به حداقل برسد. نتیجه افزایش حرکت پروتز متحرک و افزایش ساپورت توسط بافت نرم است. این وضعیت باعث حفاظت از دندان های باقیمانده می شود ولی تحلیل استخوان در نواحی لبی دندانی را تسریع می کند.
مطالب مرتبط:
انتخاب ایمپلنت به عنوان بهترین جایگزین