در اوایل دهه 70، تاتوم شروع به تقویت ماگزیلای خلفی با استخوان دنده اتوژن برای تولید استخوان عمودی کافی برای پشتیبانی ایمپلنت کرد. او دریافت که پیوندهای onlay (روسطحی) زیر قله آلوئولار موجود ارتفاع درون دندانی خلفی را به میزان قابل توجهی کاهش می دهند اما استخوان خیلی کوچکی برای ایمپلنت های درون استخوانی به دست خواهد آمد. بنابراین 1974، تاتوم یک روند Caldwell-Luc اصلاح شده را برای پیوند SA به وجود آورد. قله ماگزیلا شکسته شد تا غشاء سینوس ماگزیلاری را بالا ببرد بعد استخوان اوتوژن درمنطقه ای که قبلاً توسط 1/3 تحتانی سینوس اشغال شده بود افزوده شد.
ایمپلنت های درون استخوانی پس از حدود 6 ماه در این استخوان پیوند یافته وارد سازی شدند. سپس ایمپلنت ها پس از یک 6 ماه دیگر پروتزهای نهایی رامتحمل شدند. در 1975، تاتوم یک تکنیک جراحی رویکرد جانبی برای بالا بردن غشاء سینوس و قرار دادن همزمان ایمپلنت ایجاد کرد. سیستم ایمپلنتی استفاده شده یک ایمپلنت سرامیکی یک تکه ای بود و یک تیرک پیش موکوسی طی دوره التیام لازم بود. ایمپلنت های سرامیکی اولیه برای این روند به طور مناسبی طراحی نشده بودند و نتایج مربوط به این تکنیک غیر قابل پیش بینی بودند. در 1981، تاتوم یک ایمپلنت Ti نیمه فرو رفته را برای استفاده در ماگزیلای خلفی ایجاد کرد و به نتایج قابل پیش بینی دست پیدا کرد.
از 1974 تا 1979 ماده پیوند اصلی برای پیوندهای سینوس استخوان اوتولوگ بود. در 1980، تاتوم کاربرد تکنیک تقویت SA با یک رویکرد ماگزیلاری جانبی را با استفاده از استخوان سنتینک هر چه بیشتر توسعه داد. در همان سال بوین و جیمز اولین بار در مورد تکنیک پیوند سینوس با استفاده از استخوان اتوژن برای پیوندهای SA گزارش دادند. اغلب انتشارات در دهه 80 افواهی یا بر اساس اندازه نمونه های خیلی کوچک بودند.
مطالب مرتبط: