مولر اول یکی از دندان هایی است که بیشترین میزان از دست رفتن را در میان دندان های خلفی از خود نشان می دهد. بعد مزیودیستال آن معمولاً بین 8 تا 12 میلیمتر است و پیش از قرار دادن ایمپلنت به اندازه ی دندان اصلی و میزان انحراف مزیال دندان مولر دوم بستگی دارد. وقتی یک ایمپلنت با قطر 4 میلیمتر جهت حمایت از تاجی با بعد مزیودیستال 12 میلیمتر استفاده می شود، می تواند کانتی لوری با طول 4 تا 5 میلیمتر بر روی مارژینال ریج کراون ایجاد کند. نیروهای اکلوزال بزرگ تر (به ویژه در پارافانکشن اهمیت می یابد) می تواند سبب از دست رفتن استخوان شود که نگهداری از دندان توسط بیمار را دشوارتر کرده و میزان شل شدن پیچ اباتمنت را افزایش می دهد میزان شکست درمان ایمپلنت یا اباتمنت را به دلیل اضافه بار بالا می برد.
sulliven، چهارده درصد شکستگی ایمپلنت را در تک دندان مولر ساخته شده بر اساس استاندارد قطر Nobel Biocur گزارش کرده است و نتیجه گیری کرده است که این درمان، مفید نمی باشد. Rageat و همکارانش در تعداد قابل توجهی از ایمپلنت های تک دندان مولر تحلیل استخوان منجر به شکست ایمپلنت را گزارش کرده اند. در حد ممکن، ایمپلنتی با قطر بزرگ تر باید قرار داده شود تا ویژگی های مکانیکی سیستم ایمپلنت با افزایش سطح بهبود یابد، مقاومت اجزا در برابر شکستگی افزایش یابد، پایداری اباتمنت بیشتر شود و نمای ظاهری تاج نیز بهبود یابد.
وقتی که بعد مزیودیستال دندان از دست رفته، 8 تا 12 میلیمتر و عرض باکوالینگوال بیش از 7 میلیمتر باشد یک تنه ی ایمپلنت با قطر 5 تا 6 میلیمتر پیشنهاد می شود. Langer وهمکارانش همچنین استفاده از ایمپلنت های قطور را در استخوان هایی با کیفیت پایین و با کاشت ایمپلنت به صورت فوری شکست خورده پیشنهاد می کنند. قطر بزرگتر ایمپلنت، الزامی در افزایش طول آن ایجاد نمی کند که در نواحی خلفی به علت کاهش استخوان عمودی به دلیل محدودیت ها حضور لندمارک های همچون سینوس ماگزیلا یا کانال مندیبل، سودبخش است.
مطالب مرتبط: