برای ارائه ی طرح درمان ایمپلنت های دندانی با طراحی پروتز نهایی پس از آن که موقعیت و تعداد دندان های جایگزین شونده و نوع پروتز مشخص شد نیروهای فردی بیمار مورد ارزیابی قرار می گیرند. هر چقدر که میزان این نیروها بیشتر باشد، ساپورت بیشتری برای ایمپلنت نیاز است. در مرحله ی بعدی دانسیته ی استخوان در ناحیه ی اباتمنت های ایمپلنت بررسی می شود. هر چقدر دانسیته ی استخوان ضعیف تر باشد، نیاز به تأمین ساپورت بیشتر توسط ایمپلنت وجود دارد.
سپس محل دقیق و تعداد ایمپلنت ها مشخص شده و به دنبال آن اندازه ی مناسب ایمپلنت ها تعیین می گردد. هنگامی که میزان استخوان موجود برای ایمپلنت های مورد نظر از لحاظ اندازه، تعداد و محل ایمپلنت ها کافی باشد درمان با مشکلات کمتری مواجه خواهد بود؛ اما در صورتی که میزان استخوان موجود کافی نباشد؛ تغییر طرح درمان ضروری است این تغییرات عبارتند از :
1) آگمنتیشن استخوان به منظور اجرای طرح درمان ایده آل
2) ملاحظاتی در مورد عملکرد ایمپلنت ها که معمولا با اضافه کردن تعداد ایمپلنت ها یا با افزایش اندازه ی آن ها همراه است.
3) اصلاح طراحی ایمپلنت به دلیل خطرات ناشی از افزایش نیروی اکلوزال بیش از حد نرمال، تراکم کم استخوان و محل، تعداد یا سایز نامناسب ایمپلنت ها، ممکن است لازم باشد که یک طرح درمکان مناسب ایمپلنت تغییر داده شود.
در دندانپزشکی طراحی های متفاوت و متنوعی برای بدنه ایمپلنت وجود دارد. بدنه ایمپلنت ها به انواع سیلندریک، پیچ دار، pressfit یا ترکیبی از آن ها تقسیم می شوند. طراحی ایمپلنت ها اغلب بر اساس این باور بوده که شکست در درمان پروتز می تواند به دنبال : 1) جراحی ایمپلنت 2) عوارض ناشی از پلاک میکروبی و 3) شرایط اعمال نیروها، رخ دهد. به طور مثال، در گذشته طراحی بدنه ی ایمپلنت، بر مبنای سهولت جایگذاری ایمپلنت طی فاز جراحی انجام می شد. چنین ایمپلنتی (ایمپلنت هدایت شده توسط جراحی)، بدنه ای کوتاه، مخروطی و یا pressfit داشت. این اشکال ایمپلنت باعث می شوند که قرار گرفتن ایمپلنت در محل جراحی به آسانی انجام گیرد.
ایمپلنت سیلندریک یا press-fit، با بهره گیری از خاصیت اصطکاک در محل قرار می گیرند و از نظر ایجاد نکروز فشاری ناشی از قرار دادن ایمپلنت در محل، خطر کمتری ایجاد می کنند. همچنین حین جایگذاری این ایمپلنت ها، دیگر نیازی به tap استخوانی نیست (حتی در استخوان متراکم) و می توان از پیچ پوششی (cover screw) در محل استفاده کرد؛ زیرا برای قرار دادن ایمپلنت هیچ نیروی چرخشی نیاز نیست. در نتیجه قرار دادن ایمپلنت های سیلندریک یا press-fit از همه آسان تر است. در دهه ی 1980 این نوع ایمپلنت از همه ی ایمپلنت ها متداول تر بوده و موفقیت اولیه ی آن ها نیز بسیار بالا بوده است. با این حال پس از 5 سال اعمال نیرو به این نوع ایمپلنت ها، تحلیل کرست استخوان و شکست این ایمپلنت ها به میزان زیادی مشاهده شده است. به احتمال زیاد این اتفاق به دلیل خستگی ناشی از اعمال نیروی بیش از حد و نیروهای مخرب برشی بر استخوان و به دنبال آن کاهش درصد تماس استخوان – ایمپلنت و افزایش خطر شکست ناشی از نیروی بیش از حد، روی می دهد.
به نظر می رسد که قابل پیش بینی ترین جنبه در قرار دادن ایمپلنت ها، موفقیت فاز جراحی است. پس از سال ها ارزیابی و مطالعات بالینی، میزان موفقیت جراحی از زمان قرار دادن ایمپلنت تا برداشتن پوشش ایمپلنت صرف نظر از طراحی و اندازه ی آن، بیش از 98% برآورد شده است. با این حال، به نظر نمی رسد که طراحی ایمپلنت بر اساس سهولت فاز جراحی، مهم ترین وجه فرآیند ارتباطی پروتز – ایمپلنت، برای کاهش وقوع عوارض باشد.
یکی دیگر از مسائل مورد توجه در طراحی های متنوع ایمپلنت، کاهش مشکلات مرتبط با تجمع پلاک است به این منظور یک نوع بدنه ی مقاوم ایمپلنت ساخته شده که سطح آن در ناحیه ی کرستال از فلزی صاف و صیقلی تهیه شده است. این مدل صاف (ناحیه ی بین بدنه ی ایمپلنت و سطح پروتزی) در ایمپلنت، تمیز کردن آن را تسهیل کرده و احتمال تجمع پلاک را نسبت به سطوح خشن تر کاهش داده است. بنابراین، علت کمتر بودن تحلیل های استخوانی در این نوع ایمپلنت ها، سطح صاف فلزی آن است که سبب کاهش تجمع پلاک شده و تمیز کردن آن را تسهیل می نماید.
یکی از معایب این نوع طراحی آن است که این سطح صاف، بلافاصله در زیر کرست استخوان قرار می گیرد و به دلیل افزایش پس از برداشتن پوشش ایمپلنت و اعمال نیروهای برشی بعد از قرار گیری تحت نیروهای اکلوزال، باعث افزایش تحلیل مارژینال استخوان می شود. در نتیجه این طراحی ایمپلنت گرچه باعث کاهش پلاک می شود، اما عمق سولکوس را در اطراف ایمپلنت افزایش داده و به جای کاهش مشکلات ناشی از تجمع پلاک میکروبی، این مشکلات را افزایش می دهد.به همین دلیل، ایمپلنت هایی که برای تسهیل فاز جراحی و یا کاهش عوارض ناشی از تجمع پلاک طراحی شده اند، لزوما باعث کاهش عوارض ایمپلنت نمی شوند.
اغلب مشکلات مربوط به بدنه ی ایمپلنت، با شکست زود هنگام ایمپلنت پس از اعمال نیروها و تحلیل استخوان مارجینال پس از اعمال نیروها در ناحیه ی تقابل ایمپلنت – استخوان مرتبط است. شکست ایمپلنت در ایمپلنت هایی با طول کوتاهتر، یا ایمپلنت ها در ایمپلنت های به کار رفته در استخوان های کم تراکم تر و هنگام اعمال نیروی اولیه (initial loading)، شایع تر است.
مطالب مرتبط: