انتخاب درمانی نوع سوم جهت پوشش دندان از دست رفته ی خلفی آن است که دندان خلفی را جایگزین نکنیم بلکه فضای آن را حفظ کنیم، یک عقیده ی معمول چنین است که جایگزینی دندان از دست رفته جهت جلوگیری از عوارضی همچون، Tipping، extrusion، گیر پلاک بیشتر، پوسیدگی ها، بیماری پریودنتال و از دست رفتن یکپارچگی قوس لازم است. گرچه مطالعات کلینیکی عواقب از دست رفتن دندان های مجاور را بررسی کرده اند بیان می کنند از دست رفتن یک یا دو دندانی که برای مدتی طولانی با فضای بین دندانی مجاور بوده اند، می تواند محدوده ای بین 8 تا 25 درصد در طول 8 تا 12 سال باشد. موقعیت یک دندان خلفی از دست رفته اغلب طرح درمان پروستودونتیک را تحت تأثیر قرار می دهد.
به طور کلی، وقتی که مولرهای سوم از دست می روند، پیشنهاد می شود که مولر دوم مندیبل جایگزین نشود. مولر دوم مندیبل در منطقه ی زیبایی مندیبل قرار ندارد. نود درصد اثر بخشی جویدن توسط بخش قرار گیرنده در قدام نیمه ی مزیالی مولر اول مندیبل تولید میشود، پس عملکرد به ندرت دلیل اصلی جایگزینی مولر دوم به شمار می آید. نیروی اکلوزال روی مولر دوم 10 درصد بیشتر از مولر اول اندازه گیری شده است. این دندان تداخلات کارگر و غیر کارگر در حین چرخش مندیبل از خود نشان می دهد. فضای طول تاج هر چه به سمت عقب می رویم کوتاه تر می شوند و دسترسی جهت قرار دادن ایمپلنت، اجزای آن و پیچ پروتز به ویژه هنگامی که در فک مقابل دندان های طبیعی قرار داشته باشد محدودتر می شود. در نتیجه افزایش نیروها، تداخلات اکلوزالی در ارتفاع محدود اباتمنت، کاهش گیر و مساحت سطح سمان، افزایش بروز شکستگی پرسلن و کانال مندیبل در قدام قسمت میانی مولر اول با سطح فورامن منتال مطابقت دارد.